1. خانه
  2. حقوقی
  3. بررسی علل و عوامل بزهکاری زنان

بررسی علل و عوامل بزهکاری زنان

بزهکاری- زنان-

بزهکاری زنان، با توجه به نقش مهم زنان در خانواده و جامعه، از جهات روان شناختی و جامعه شناختی می تواند تأثیر بسیاری در تزلزل بنیان خانواده ­ها ایجاد نماید. به همین دلیل، تحلیل عوامل فردی گرایش بزهکاری زنان، به صورت ذاتی امر مهمی به شمار می رود.

با توجه به اینکه زنان در خانواده در قالب نقش­ هایی  همچون فرزند، مادر، همسر، پرستار، مربی کودک و دایه فعالیت می ­کنند. بر این اساس مهم­ ترین مصادیق بزهکاری زنان در حیطه ضد اخلاقیات عمومی و اعمال منافی عفاف را می­ توان در اموری همچون روسپی­گری، ارتباطات نامشروع (مشتمل بر خیانت عاطفی و جنسی به همسر)، شهادت دروغ، سقط جنین، قتل همسر و آزار او، سرقت و قاچاق مواد مخدر نام برد.

در این مقاله ابتدا علل بزهکاری زنان، سپس عوامل فردی گرایش بزهکاری زنان و در نهایت به بررسی انواع بزهکاری زنان می پردازیم.

علل بزهکاری زنان

انحرافات اجتماعی، به خصوص در زنان، می­ تواند سلامت و امنیت روانی و اجتماعی و نیز حتی سیاسی و اقتصادی جامعه را تهدید نماید. از این رو جامعه برای بقا و پایداری خود بایستی تدابیر مناسبی جهت پیشگیری و نیز اقدامات موثری جهت بازپروری آنها به عمل آورد و این مهم تنها از طریق شناخت دقیق عوامل زمینه ساز و تشدید کننده گرایش به انحرافات امکان پذیر می ­باشد.

بزهکاری زنان یک امر بسیار پیچیده اجتماعی است که در جوامع مختلف به اشکال گوناگونی دیده می­ شود.

در دهه­ های گذشته، زنان در جایگاه مادر و همسر نقش اساسی و اولیه را ایفا می ­نمودند، اما امروزه به دلیل افزایش هزینه ­های زندگی و نیز کسب دانش، تحصیلات و مهارت، زنان نقش ­های متعددی را در عرصه ­های مختلف به عهده داشته و با محدودیت­ های کمتری، در موقعیت ­های سیاسی و اقتصادی و نیز در موقعیت­ های داخل منزل، ایفای نقش می ­نمایند.

براساس مطالعات گروهی بر این باورند که حضور زن در صحنه ­های اقتصادی، می ­تواند جرائم و انحرافات آن­ها را افزایش داده و گروه دیگر برعکس این دیدگاه، بر این عقیده ­اند، که اشتغال زنان تاثیری بر جرائم و انحراف آن­ها نخواهد داشت. مخالفان اشتغال زنان، با استناد به برخی دیدگاه­ های روانشناختی و جامعه شناختی که مورد استفاده جرم شناسان نیز قرار گرفته است، استدلال می­ نمایند، که اشتغال زنان می­ تواند یکی از عوامل افزایش جرم در آن­ها باشد. از این جهت که زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار دارای آزادی بیشتری بوده و برای ارتکاب جرم با موانع و محدودیت­ های کمتری نیز روبرو خواهند بود.

بنابراین می ­توان گفت که حضور زنان در صحنه ­های مختلف اجتماعی و اقتصادی سبب افزایش و تنوع جرائم در آن­ها بوده که از نظر جرم­ شناسان این دو نیز مستقیما با یکدیگر رشد یافته ­اند.

بزهکاری- زنان
بزهکاری- زنان
زن بزهکار و اختلالات شخصیتی:

مطالعات نشان می ­دهد، یکی دیگر از علل بزهکاری زنان ، اختلالات مربوط به شخصیت است که تأثیر مستقیمی بر نظام ادراکی و شناختی افراد داشته و از این رو قوه قضاوت آنها را مخدوش می­ نماید و می ­تواند افراد را مستعد انجام انواع بزه­ ها نماید. شایع ترین ویژگی ­های این افراد، عبارتند از: بی اعتنایی نسبت به مراجع قدرت، عدم اعتماد به نفس، خشم و پرخاشگری، بدگمانی، احساس بی کفایتی، طرد شدگی، نیاز به دیده شدن.

ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که ممکن است به دلیل تفاوت­ های مذهبی و فرهنگی موجود در کشورها آنچه را که در یک کشور برای افراد به عنوان بزه می دانند و آنها را در قبال آن به بزهکاری متهم می ­نمایند، در سایر کشورها نقض قانون تلقی نگردد.

مطالعات نشان می ­دهد، گاهی افراد برای چشیدن یک لذت آنی ممکن است دست به رفتار نادرستی زده که اگر بعد از آن اتفاق، علت آن را جویا شویم، می­ گویند ما فریب خورده­ ایم که این مسئله در انجام رفتارهای جنسی نامشروع در زنان و نیز ابتلا به اعتیاد آنها به شکل بارز و محسوسی قابل مشاهده است.

عوامل فردی گرایش بزهکاری زنان:

یکی از عوامل فردی گرایش بزهکاری زنان که منجر به بروز بزهکاری در زنان می ­شود، نابرابری جنسیتی است که مطالعات نشان می ­دهد این امر بر کمیت و کیفیت بزهکاری زنان اثرگذار خواهد بود.

خشونت جنبه بسیار مهمی از عملکرد روان شناختی و زندگی اجتماعی انسان­ هاست که اثراتی عمده بر سلامت جسم و روان فرد پرخاشگر و قربانی دارد.

الف)‌ خشونت:

مسئله خشونت علیه زنان قبل از آنکه یک مسئله خانگی، محلی، شهری یا کشوری باشد یک مسئله جهانی است. همانطور که می­ دانیم خشونت برای قربانیان آن، پیامدهای منفی مانند ترس، عصبانیت، ناامیدی و احساس درماندگی را در برخواهد داشت. زنان به دلیل عوامل خاص زیست شناختی و اجتماعی پیش زمینه برای بزه دیده واقع شدن داشته و براساس یافته ­های جرم­شناختی موجود، بزهکاران بالقوه اصولا قربانیان خود را غالبا از میان افرادی انتخاب می ­کنند که ارتکاب جرم بر روی آنها خطر و هزینه ­های بالایی نباشد.

خشونت خانوادگی علت عمده آسیب به زنان بین 15 تا 44 ساله است به طوری که هر ساله بین 2 تا 4 میلیون از زنان مورد خشونت قرارگرفته و حداقل 2000 تن از آن­ها بر اثر شدت صدمات و  جراحات جان خود را از دست می­ دهند. خشونت جنبه بسیار مهمی از عملکرد روان شناختی و زندگی اجتماعی انسان هاست که اثراتی عمده بر سلامت جسم و روان فرد پرخاش­گر و قربانی دارد.

متاسفانه برخی از مردان با کوچک ترین نارضایتی و ناملایمتی در روابط زناشویی مرتکب خشونت می­ شوند. از جمله مشکلاتی که می­ تواند منجربه افزایش خشونت در محیط خانواده و نیز جامعه گردد عبارتند از؛ اعتیاد، فقر، ایدز، استفاده نادرست از ماهواره­ و اینترنت و …. است.

مطالعات نشان می­ دهد، زنانی که مورد خشونت قرار می­ گیرند طیف وسیعی از علائم آسیب شناسی روانی و مشکلات جسمی را در دراز مدت تجربه خواهند کرد که افسردگی، اختلال استرس پس از ضربه، سوء مصرف مواد، احساس بی کفایتی و فقدان عزت نفس، خشونت خصمانه، ترس و انزوا، نگرش منفی نسبت به ازدواج و روابط صمیمی از جمله آن­هاست.

نوعی دیگر از خشونت که عمدتا در محیط خانوادگی بر زنان اعمال می­ شود بدرفتاری یا به عبارت دیگر خشونت روانی است. این نوع از خشونت لزوما همراه با خشونت­ های بدنی همراه نبوده و ممکن است حتی به تنهایی نیز به عنوان یک ابزار تحقیرکننده و تضعیف کننده علیه روحیه زنان، توسط شوهران به کار گرفته شود.

خشونت ­های روانی:

همانطور که از نامشان نیز مشخص است، به روح و روان زنان آسیب­ های فراوانی وارد می­ نماید. نکته قابل توجه آن است که، برخلاف صدمات بدنی که اثر مستقیم آن­ها به راحتی قابل مشاهده است، متاسفانه مشکلات و ناراحتی ­های روانی ممکن است بعد از مدتی بروز نماید که بعدها اثر آن­ می می تواند منجربه بیماری­ های جسمی نیز گردد. بدیهی است زنانی که مورد چنین بی­ماری­ هایی قرار گرفته باشند، اعتماد به نفس در آن­ها به شدت کاهش خواهد یافت، حتی ممکن است به دلیل از دست دادن روحیه و نیز کاهش امید به زندگی و همچنین بیماری­ افسردگی دست به خودکشی نیز بزنند.

مطالعات نشان می ­دهد، زنان به دلیل ویژگی­ های خاص زیست شناختی و اجتماعی، بیشتر از مردها مورد بزه واقع می ­شوند. به عبارت دیگر، متمایز زنان نسبت به مردان باعث می شود که آن ها بیشتر مستعد بزه واقع شوند. همچنین براساس یافته­­ های جرم شناختی، بزهکاران بالقوه قربانیان خود را اغلب از میان افرادی انتخاب می ­کنند که ارتکاب جرم بر روی آن­ها دارای خطرات و هزینه­ های بالایی نباشد.

ب) شرایط و موقعیت خانوادگی:

همانطور که می ­دانیم خانواده یکی از عوامل موثر و تعیین کننده در زندگی اجتماعی افراد به شمار می ­آید. به عبارت دیگر، اولین الگوی یادگیری نقش اجتماعی که توجه به ساختار آن برای شناخت بهتر و بیشتر خصوصیات افراد ضروری می ­باشد.

پژوهش­ های متعددی که در خصوص رابطه بین موقعیت خانوادگی و بزهکاری صورت گرفته، نشان می­ دهد؛ شرایط اقتصادی و موقعیت فرهنگی و همچنین محیط اجتماعی که فرد در آن رشد می­ کند، در شکل گیری خصوصیات وی موثر است که از جمله عوامل فردی گرایش بزهکاری زنان به شمار می رود.

یکی دیگر از متغیرهای مهم که در شکل گیری خصوصیات فرد موثر است و از آن می توان به عنوان عوامل گرایش بزهکاری زنان نام برد، وضع سواد و میزان تحصیلات والدین است، که به نوبه خود در تربیت فرزندان، روابط میان آن­ها و همچنین روابط بین فرزندان و والدین نقش مهمی ایفا می ­نماید.

بدیهی است که زندگی در یک خانواده ازهم پاشیده و نابسامان، از جمله عواملی به شمار می رود که در شکل ­گیری زندگی اجتماعی افراد نقش مستقیمی دارد. تحقیقات نشان می­ دهد افرادی که در خانواده ­های تک والد رشد می کنند، به عنوان مثال یکی از والدین یا هر دو را به علت جدایی یا فوت از دست داده ­اند، آسیب­ پذیرتر از افرادی هستند که در چنین شرایطی قرار ندارند.

مطالعات متعدد نشان می ­دهد، اوضاع نامساعد اقتصادی نه تنها مردان را به ارتکاب جرم سوق خواهد داد بلکه زنان نیز به علت محرومیت­ های اقتصادی-اجتماعی و همچنین مشکلات بیکاری و فقر در موقعیت نابسامان اقتصادی قرار گرفته، به سمت جرم و بزهکاری سوق داده می­ شوند.

امروزه حضور زنان در عرصه­ های اجتماعی، باعث تغییرات و تحولاتی در ابعاد شناختی، روانی، اجتماعی و عاطفی هیجانی آن­ها شده است. این امر می ­تواند اثرات مثبت و برعکس، اثرات منفی بر زنان و نیز خانواده داشته باشد.

شناسایی عوامل تأثیرگذار بر بزهکاری زنان، به­ عنوان یکی از گروه­ های آسیب ­پذیر جامعه، از مهم­ ترین مسائلی است که باید مورد تحقیق قرار گیرد.

عوامل بسیاری را می توان به عنوان عوامل فردی گرایش بزهکاری زنان نام برد. به­ طور کلی شامل عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی است. مطالعات نشان می­ دهد بین دو گروه از زنان بزهکار و غیر بزهکار از نظر اعتیاد همسر، ازهم گسیختگی خانوادگی و وضعیت اقتصادی تفاوت معناداری وجود دارد.

تحقیقات حاکی از آن است که بزه دیدگی زنان می ­تواند موجبات بزهکاری آنان در آینده را فراهم نماید.

بررسی آمارهای جرائم زنان در کشورها، حاکی از آن است که، بسیاری از جرائمی که زنان در آن مباشرت یا مشارکت نموده ­اند، به نقش جنسیتی آنها مرتبط است. علاوه بر خاص بودن  جرائم ارتکابی توسط زنان، تمایل آن­ها به معاونت در ارتکاب برخی جرائم نیز مشهود است. موضوع دیگر آن که زنان، به دلیل تفاوت­ های جسمانی با مردان، اغلب جرایمی را مرتکب می­ شوند که به نیرو و توانایی جسمانی کمتری نیازمند بوده، به همین دلیل بزهکاری ­­های آن­ها با خشونت کمتری همراه بوده و اغلب با خدعه و نیرنگ توام است.

زندان- زنان
زندان- زنان

 انواع بزهکاری زنان:

حال که به بررسی عوامل گرایش بزهکاری زنان پرداختیم، در ادامه انواع بزهکاری زنان را نام می بریم.

الف) روسپیگری:

عمل جنسی با فرد دیگر در ازای پرداخت پول، به بیان دیگر روسپی به زن یا دختری گفته می ­شود که به خاطر پول و برای ارضای میل جنسی مرد، به او تسلیم شده و لزوما در این کار رضایت نداشته، غالبا نیز از خود نه اختیاری داشته و نه از نظر جنسی لذت می­ برد.

این افراد به ازای مبلغی که دریافت می­ نمایند، هیچ نوع حقوقی نداشته و باید به همه خواست­ه های مشتری تن دهند. رابطه بین روسپی و مشتری تحقیر آمیز بوده، چراکه در این رابطه هیچ محبتی وجود ندارد.

به عبارت دیگر روسپی به زن (یا بندرت مردی)، گفته می­ شود که مخارج زندگی خود را به طور کلی یا جزئی از طریق تسلیم جسم خویش به دیگران تامین می­ کند. همچنین این گونه روابط بدون محبت و موقتی است.

مطالعات جامعه شناسی در این زمینه نشان می ­دهد، عوامل گوناگونی از جمله  فقر و گرسنگی، تعلیم و تربیت فرد در خانواده، بیکاری، نوسان شرایط اقتصادی، مهاجرت، عدم آگاهی، اعتیاد به مواد مخدر، طلاق و مشکلات خانوادگی و نیز انحراف والدین می­ تواند در این خصوص موثر باشد. همچنین بسیاری از این زنان، فاقد تحصیلات و مهارت ­هایی هستند که بتوانند موفقیت آنها را در دستیابی به شغل مناسب تضمین کند. متاسفانه اکثر این زنان کسانی هستند که یا به کلی بی­ سواد هستند و یا تحصیلات بسیار اندکی دارند.

عواملی از جمله مهارت کم، تحصیلات اندک، عدم حامی که بتواند آنها را از حیث اقتصادی و نیز امنیتی محافظت نماید، همچنین امکانات محدود برای اشتغال که وجود همین شرایط منفی، احتمال سوق یافتن آنها را به سمت انحرافاتی از قبیل فحشا افزایش می­ دهد.

ب) خیانت جنسی:

داشتن رابطه جنسی با فردی به غیر از همسر، خیانت جنسی محسوب شده و این در حالی است که در خیانت عاطفی یکی از زوجین با فردی غیر از همسر خود، تنها رابطه ­ای صمیمانه و احساسی خواهد داشت. در تعریف قانونی زنا عبارت است؛ از جماع مرد با زنی که ذاتا بر وی حرام است و در غیر موارد به شبهه و برای آن حد شرعی تعیین شده است. در صورت احراز شرایط احصان، سنگسار و در غیر آن صورت مجازات شلاق در پی خواهد داشت.

پ) شهادت دروغ:

زنان در موارد محدودی حق شهادت دارند. با این حال ممکن است شهادتی که آنها می دهند کذب و دروغ باشد. زیرا یکی از اشکال جرایم زنان را شهادت دروغ تشکیل می­ دهد. همانطور که می­ دانیم، شهادت امری است که باید با اراده رافع و به دور از احساسات و عواطف تحقق یابد. این در حالی است که، زنان از لحاظ روانی، افرادی احساسی و عاطفی می ­باشند. به بیان بهتر، زنان معمولا به منظور پنهان نمودن اسرار شخصی، خانوادگی و یا نجات عضوی از اعضای خانواده خویش، اقدام به شهادت کذب در دادگاه می ­نمایند.

ت) سقط جنین:

از  نظر لغوی سقط جنین عبارت است از؛ «اخراج قبل از موعد جنین در حالی که موجود تکوین یافته قادر به زندگی در خارج از رحم نباشد». در نظام حقوقی ایران نیز با توجه به قوت و استحکام باورهای دینی در جامعه و همچنین الهام پذیری قوانین و مقررات حقوقی از موازین و احکام شرعی موجود در فقه امامیه، سقط جنین در اکثر موارد جرم تلقی می­ شود. فقط در موارد معدودی حکم به جواز آن داده شده است.

از جمله عواملی که منجربه سقط جنین می­ شود، می­ توان به موارد زیر اشاره نمود؛

بی­ بند و باری جنسی، روابط نامشروع، اشتغال زنان، وضعیت نابسامان اقتصادی، فقر فرهنگی و عدم آشنایی با وسایل پیشگیری از بارداری و در نتیجه حاملگی­ ها ناخواسته، روابط نامطلوب بین زوجین، عدم اطمینان از پایداری و ثبات در زندگی زناشویی، گریز از مسئولیت پذیری و مراقبت از فرزند.

ث) فرزند کشی و فرزند آزاری:

اگرچه از دیرباز مقررات خاصی برای جلوگیری از وقوع این پدیده، همچنین مجازات مرتکبین آن تدوین شده است. متاسفانه همچنان جامعه شاهد جرم بچه کشی به خصوص کشتن نوزاد است.

تنبیه بدنی یا روانی کودک از سوی مادر، شیر ندادن به فرزند به دلایل نامعقول، تمکین نکردن، فرستادن کودک با بیماری به مدرسه و نیز دروغ گفتن به همسر برای رسیدن به منفعت، ازجمله بزهکاری شایع در این خصوص در میان زنان است.

ج) شوهرآزاری:

به طور خلاصه از مصادیق شوهر آزاری می ­توان به موارد زیر اشاره نمود؛

  1. آسیب ­های جسمی، مانند؛ ضرب و جرح، همسرکشی
  2. آسیب ­های روانی، مانند؛ تخریب حیثیت و آبروی شوهر، شکستن حرمت پدر نزد فرزندان، فحاشی، انتصاب صفات ناشایست
  3. آسیب ­های جنسی، که این مورد در زنان بیشتر به صورت بی تفاوتی و بی میلی و نیز محرومیت جنسی ظاهر شده و گاه حتی فقط در صورتی رضایت به برقراری ارتباط جنسی خواهند داشت که بتوانند در مسائل دیگر از همسر خود به نوعی گروکشی یا باج بگیرند.
  4. آسیب­ های اقتصادی، مانند؛ اسراف، بذل و نیز تصرف در مال شوهر بدون رضایت وی.

مطالعات نشان می ­دهد شوهر آزاری دارای دلایل متفاوتی است. از جمله عوامل می ­توان به عوامل روان شناختی، فرهنگی، اجتماعی مانند تنهایی، افسردگی، ترس، دگر آزاری، عدم تناسب و عدم علاقه به همسر، اختلافات مذهبی نام برد.

چ) همسر کشی:

همسرکشی جرمی است که در آن زن، شوهر خود را یا مرد، زن خود را می­ کشد، اگرچه در قانون مجازات عنوان کیفری مستقلی را به خود اختصاص نداده است و فرد با عنوان کلی قتل مجازات می­ گردد. این در حالی است که در مباحث جرم­ شناختی، به خصوص در حیطه مطالعات زنان این موضوع از اهمیت ویژه­ ای برخوردار است.

مشکلات زندگی زناشویی، بیزاری همسران از یکدیگر، کاهش عزت نفس، منجربه اقدامات خشونت آمیز از جمله قتل خواهد شد.

ح) سرقت:

متاسفانه در سال­ های اخیر مشکلات مالی و فقر نه تنها گریبان­ گیر مردان برای تامین معاش خوانواده بوده بلکه زنان نیز به دلیل از دست دادن همسر در اثر فوت یا طلاق و تبدیل خانواده به تک والدی برای گذران زندگی نیاز به تامین معاش خود داشته و از این رو امروزه از لحاظ کمی و نیز کیفی در زمینه وقوع جرائم از سوی زنان شاهد تحولات بزرگی هستیم. مطالعات نشان می­ دهد، برخی مشاغل ممکن است شرایطی ایجاد کند که زنان بیش از دیگران درموقعیت پرخطر و جرم­زا قرار گیرند. بدیهی است که در این حالت نوع جرم ارتکابی توسط زنان با وضعیت اشتغال آنها مرتبط خواهد بود. به عنوان مثال، جرایمی مانند جیب بری و کیف قاپی، سرقت طلا و جواهر توسط خانم ­ها به راحتی صورت می­ گیرد. مثال دیگر زمانی است که، خانمی به عنوان پرستار وارد منزل فرد شده و وظیفه نگهداری از سالمند یا کودک را برعهده دارد که در این حالت نیز امکان سرقت از منزل برای وی به راحتی میسر خواهد بود.

ح) اعتیاد:

مواد مخدر نیز همانند هر کالای دیگری، تابع مقررات عرضه، تقاضا بوده و دارای اشکال مختلف خاص تولید، توزیع و مصرف است. از جمله عوامل مهم که می ­توان آن را یکی از علل مهم قاچاق و شیوع مصرف مواد مخدر دانست، مشکلات اقتصادی است. متاسفانه اعتیاد، مهم­ ترین عامل سوق دادن افراد به سوی توزیع و خرید و فروش مواد برای تامین مایحتاج آنهاست.

مطالعات در خصوص علل اعتیاد زنان حاکی از آن است، معمولا زنانی که همسرانشان اعتیاد به مواد مخدر دارند، پس از مدتی خود نیز به مرور به واسطه همسر درگیر مساله اعتیاد می­ شوند. متاسفانه سوء استفاده از همسر، جهت تهییه مواد مخدر، جلوگیری از متارکه و جدایی از وی، رهایی از نزاع و سرزنش ­های زوجه، یافتن شریک و نیز همدم برای مواقع استعمال، وابسته نمودن هرچه بیشتر همسر به خود، از جمله دلایلی است که مردان همسران خود را به این ورطه می­ کشند.

 

, , ,
نوشته قبلی
پرسنل دپارتمان حقوقی اسپرلوس
نوشته بعدی
شرایط و اصول تنظیم شکوائیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست